معنی فسفری، تابنده، فسفردار, معنی فسفری، تابنده، فسفردار, معنی tstcd، تاfjbi، tstcbاc, معنی اصطلاح فسفری، تابنده، فسفردار, معادل فسفری، تابنده، فسفردار, فسفری، تابنده، فسفردار چی میشه؟, فسفری، تابنده، فسفردار یعنی چی؟, فسفری، تابنده، فسفردار synonym, فسفری، تابنده، فسفردار definition,